زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

عبادت اصحاب صفه (قرآن)





اصحاب صفه در هـمـه حال و تمام عمر به یاد خدا هستند. آن‌ها در این امر اخلاص دارند. آنها از خداوند خود او را مى‌خواهند، حتى به خـاطـر بهشت (هـرچـنـد نـعمت‌هایش بزرگ و پرارزش است) و به خاطر ترس از دوزخ و مجازات‌هایش (هر چند عذاب‌هایش دردناک است) بندگى خدا نمى‌کنند؛ بلکه فقط به خاطر ذات پـاک او، او را مـى‌پـرسـتـنـد و این بالاترین درجه اطاعت و بندگی و عشق و ایمان به خداست.


۱ - عبادت خالصانه و دائمى



عبادت خالصانه و دائمى، از ويژگى‌هاى اصحاب صُفّه است:
• «وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ؛ و کسانى را که صبح و شام خدا را مى‌خوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن! نه چيزى از حساب آن‌ها بر توست، و نه چيزى از حساب تو بر آن‌ها! اگر آنها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود!».

۱.۱ - تفسیر آیه


در این آیه به یکى دیگر از بهانه‌جویی‌هاى مشرکان اشاره شده و آن اینکه آنها انتظار داشتند پیامبر امتیازاتى براى ثروتمندان به نسبت طبقه فقیر قائل شود، و معتقد بودند که نشستن آنها در کنار یاران فقیر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) براى آنها عیب و نقص بزرگى است، بی‌خبر از اینکه اسلام آمده تا به این‌گونه امتیازات پوچ و بى‌اساس پایان دهد؛ لذا آنها روى این پیشنهاد اصرار داشتند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) این دسته را از خود براند؛ اما قرآن صریحاً و با ذکر دلایل زنده پیشنهاد آنها را نفى مى‌کند، نخست کسانى را که صبح و شام پروردگار خود را می‌خوانند و جز ذات پاک او نظرى ندارند، هرگز از خود دور مکن (و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداوة و العشى یریدون وجهه).

قابل توجه اینکه در اینجا بدون اینکه نام یا عنوان این اشخاص را ذکر کند، تنها به ذکر این صفت قناعت شده است، که آنها صبح و شام - و به تعبیر دیگر همیشه - به یاد خدا هستند، و این عبادت و نیایش و توجه به پروردگار نه به خاطر دیگر از روى ریا است؛ بلکه تنها به‌خاطر ذات پاک اوست، او را فقط به‌خاطر خودش مى‌خواهند و مى‌جویند، و هیچ امتیازى با این امتیاز برابرى نمى‌کند.

• «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا؛ با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر مى‌خوانند، و تنها رضاى او را مى‌طلبند! و هرگز به‌خاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آن‌ها برمگير! و از کسانى که قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مکن! همان‌ها که از هواى نفس پي‌روى کردند، و کارهايشان افراطى است».

۱.۱ - تفسیر آیه



۱.۲.۱ - مراد از وجه


کلمه (وجه) از هر چیز به معناى آن رویى است که به طرف ماست، و ما به سویش مى‌رویم. واصل در معناى وجه همان وجه آدمى و صورت اوست که یکى از اعضاى وى است، و وجه خداى تعالى همان اسماء حسنی وصفات علیایى است که متوجهین به درگاهش با آنها متوجه مى‌شوند، وبه وسیله آنها خدا را مى‌خوانند و عبادت مى‌کنند.
عدم صحت قول بعضى که گفته‌اند: منظور معناى مجازى وجه خدا یعنى رضایت خدا و اطاعت مرضى، رضاى اوست؛ چون وقتى کسى از کسى راضى شد، بدو روى مى‌آورد، خدا هم وقتى از ما راضى شد، به ما روى مى‌آورد؛ همچنان‌که وقتى خشم کرد، روى مى‌گرداند؛ و نیز اینکه بعضى دیگر گفته‌اند: منظور از وجه ذات است و در حقیقت مضاف آن حذف شده و تقدیر (ذات وجه) بوده، و معناى آیه این است که مى‌خواهند به ذاتى داراى وجه تقرب جویند. و همچنین اینکه بعضى گفته‌اند: مراد از آن توجه است.

۱.۳ - مراد از دعاى صبح و شام


و اینکه فرمود: (پروردگارشان را صبح و شام مى‌خوانند) مقصود از خواندن به صبح و شام، استمرار بر دعا و عادت کردن به آن است؛ به‌طورى‌که دائما به یاد خدایند و او را مى‌خوانند؛ چون دوام هر چیزى، به تکرر صبح بعد از شام و شام بعد از صبح آن چیز است، پس در حقیقت جمله مورد بحث بر طریق کنایه آمده است.
بعضى گفته‌اند: مراد از دعاى صبح وشام، نماز صبح و شام است؛ و بعضى دیگر گفته‌اند: فرائض یومیه است؛ ولیکن هیچ یک به نظر درست نمى‌آید.

۱.۳.۱ - مراد از «تعد»


و در جمله (و لا تعد عیناک عنهم ترید زینة الحیوة الدنیا) اصل معناى (عدو) به‌طورى‌که راغب تصریح کرده تجاوز است. و این تجاوز معنایى است که در تمام مشتقات و موارد استعمال این ماده وجود دارد.

۱.۳.۲ - مراد از «اغفلنا»


و در جمله (و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا)، مراد از اغفال قلب، مسلط کردن غفلت بر قلب است، به اینکه یاد خداى سبحان را فراموش کند، که البته این اغفال بر سبیل مجازات است؛ چون ایشان با حق درافتادند و عناد ورزیدند، و لذا خداى تعالى چنین کیفرشان داد که یاد خود را از دلشان ببرد.

۱.۳.۳ - مراد از «فرطا»


(واتبع هویه وکان امره فرطا) - در مجمع البیان گفته: کلمه (فرط) به معناى تجاوز از حق و خروج از آن است واز کلام عرب گفته شده که: (افرط، افراطا) را در مورد اسراف وزیاده روى به کار مى‌برند. و پیروى هوى و افراط، از آثار غفلت قلب است؛ و به همین جهت عطف دو جمله بر جمله (اغفلنا) به منزله عطف تفسیر است.

۲ - پانویس


 
۱. انعام/سوره۶، آیه۵۲.    
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۲۵۳، ذیل آیه.    
۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۲۵۴، ذیل آیه.    
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۲۸.    
۵. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۳، ص۴۱۷، ذیل آیه.    
۶. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۳، ص۴۱۸، ذیل آیه.    
۷. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۳، ص۴۱۹، ذیل آیه.    
۸. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۳، ص۴۱۹، ذیل آیه.    


۳ - منبع


فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «عبادت اصحاب صفه».    



رده‌های این صفحه : اصحاب صفه | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.